وا مي شن شکوفه ها باز مي خونه قناري مون
مي پيچه هفتا کوچه عطر گلاي ياسمون
پاشو وا کن درا رو پرده ها رو کنار بزن
سنبل و سبزه ببين پر شده باز تو باغچه مون
روزگار غم ميره شادي باز از راه مي رسه
تلخي ها تموم ميشن شيريني باز به کاممون
باز هم از راه مي رسن اونايي که منتظريم
چشامون برق مي زنه با ديدن عزيزامون
قحطي گريه مي شه بارون خنده باز مياد
گل ميدن باز دوباره شمدوني هاي خونه مون
بي قراري مي دونم دلتنگ و آشوبه دلت
غم نخور ميگذره زود اين روزاي جدايي مون
شعر : مجيد اکبري
درباره این سایت